نشانه هایی به رنگ گنبد طلا
01 مهر 1398 توسط سميه تندر
هو الرئوف
بهمن ماه بود هوا سرد؛ اما دلم گرم!
هر چند از درس و کلاس خسته شده بودم ولی به امید دیدن روی ماه شما این روزهای کسل کننده را تحمل می کردم.
به دلم افتاده بود بیام مشهد. بیام زیارت اونم تنهای تنهای تنها…
خیلی دل شکسته بودم و به قول رفقا مشهد لازم !
بلیط را گرفتم ، اتاق هم رزرو شده بود. یک سفر پنج روزه به قطعه ای از بهشت.
تا به روز حرکت برسم لحظه شماری می کردم وقتی هم که تاریخ حرکت شد چند ساعت زودتر ایستگاه راه آهن نشسته بودم!
ادامه دارد…